چه دلیلی بر ولایت فقیه وجود دارد و آیا این مسأله در گذشته نیز مطرح بوده است؟ مسأله
«ولایت فقیه» چه از جهت نظری و چه در عمل - قدمتی به درازای تشیع دارد.
نصب مالک اشتر به ولایت مصر از سوی امیرالمؤمنین علیه السلام، از مصادیق
بارز این مسأله است. در فقه شیعه نیز فقیهان برجستهای در دورههای مختلف
تاریخی، به گونه های مختلف به طرح آن پرداخته اند. از جمله این چهره های
تابناک فقه شیعه شیخ مفید، محقق کرکی، علامه نراقی، صاحب جواهر و ... و در
میان معاصران نیز بزرگترین احیاگر آن در نظر و عمل حضرت امام خمینی قدس
سره میباشند. برای آگاهی بیشتر ر.ک: احمد جهان بزرگی، پیشینه تاریخی ولایت فقیه.
امام خمینی رحمه الله بر آن بودند که مسأله «ولایت فقیه» امری کاملاً
بدیهی و بینیاز از دلیل و از اموری است که تصور دقیق و درست موضوع،
بلافاصله به تصدیق آن میانجامد؛ لیکن سوگ مندانه باید گفت شکافی چندین قرنه
بین «روحانیت و سیاست» به سبب حاکمیت سلطه های غاصبانه و تبلیغات سوء
دشمنان دین، به استدلال بر این مطلب حاجت افتاده است. در عین حال عالمان
دین از گذشته های دور نیز، همواره بر آن استدلال کرده و مبانی آن را استوار
نمودهاند؛ چنانکه مرحوم نراقی در کتاب «عوائد الایام» نوزده دلیل نقلی بر
آن ذکر کرده است. در مجموع دلایلی که بر ولایت فقیه اقامه میشود به سه دسته کلی تقسیم پذیرند: یکم. دلایل عقلی صرف؛ یعنی، ادلهای که صغری و کبرای قیاس در آن، همه عقلی است. دومّ. ادله نقلی محض؛ یعنی، دلایلی که تماماً برآمده از نصوص دینی - چون کتاب و سنت - است. سوّم. ادله ترکیبی؛ که ترکیب یافته از دلایل عقلی و نقلی است. هر یک از سه گروه یاد شده نیز تقریرات و یا مستندات متعددی دارند. در این جا به بیان برخی دلایل ترکیبی میپردازیم: 1. ماهیت اسلام؛ اسلام دینی جامع و در بردارندهی همه ابعاد حیات انسانی - اعم از امور فردی، اجتماعی، دنیوی و اخروی - است.برای آگاهی بیشتر در این باره نگا: 1. عبدالله نصری، انتظار بشر از دین؛ 2. علی ربانی گلپایگانی، جامعیت و کمال دین، کانون اندیشه جوان. 2. جاودانگی اسلام؛اسلام دینی است جاودان و احکامش تا قیامت باقی است: «حلال محمد حلال الی یوم القیامه و ...»( اصول کافی، ج 1، ص 58). 3. ضرورت حکومت دینی؛ اجرای قوانین سیاسی، اجتماعی و قضایی اسلام بدون تشکیل حکومت دینی، ممکن نیست.
4. لزوم استمرار حکومت دینی؛ جاودانگی احکام دینی و نیازمندی اجرای آنها
به نظام سیاسی اسلامی، ضرورت وجود آن را بر همیشه نتیجه میدهد. 5. سرشت حکومت دینی؛ حکومت اسلامی، ماهیتاً حکومتی است که در آن قانون و هنجارهای دینی ملاک عمل باشد.
6. شرایط حاکم؛ با توجّه به سرشت قانونی حکومت دینی، حاکم در آن لزوماً
باید از سه عنصر علم (فقاهت)، عدالت، و توانایی (کفایت) برخوردار باشد. این
مسأله علاوه بر آن که از ماهیت حکومت دینی به دست میآید، در نصوص فراوانی
مورد تأکید واقع شده است. 7. اصل عدم اهمال شارع (قاعده
لطف): محال است که شارع نسبت به مسأله ضروری و مهمی چون حکومت و رهبری
شایسته جامعه اسلامی، بیتفاوت باشد و امت را در این باره بلا تکلیف رها
بسازد. 8. نتیجه: لا جرم خداوند «فقیه عادل» دارای توانایی و کفایت رهبری را برای امت اسلامی برگزیده و مسؤولیت داده استوقایع تاریخی،داستان کوتاه،طنز،حکایت و...
http://raheamin.blog.ir/
ادله نقلی و عقلی ولایت فقیه چیست؟
قائلین به ولایت فقیه به ادله نقلی و عقلی مختلفی تمسک کردهاند که بیان
هر یک نیاز به شرح مفصل دارد و ما فهرستی از آن دلایل را به صورت خلاصه
ذکر میکنیم و تفصیل آن را به کتابهای مربوطه واگذار مینماییم:
الف) در میان ادله نقلی به روایات ذیل تمسک شده است:
- روایت امیرالمؤمنین از پیامبر اکرم(ص): اللهم ارحم خلفایی قیل یا رسول اللّه و من خلفائک؟ قال الذین یأتون من بعدی یروونعنّی حدیثی و سنّتی، (وسائل الشیعه، ج 18، باب 8، ح 50).
2- روایت امام موسی بن جعفر(ع): .. لأنّ المؤمنین الفقهاء حصون الاسلام کحِصنِ سورِ المدینة لها، (اصول کافی، ج 1، ص 38،باب فقدد العلماء)
- روایت امام صادق(ع) از پیامبر اکرم(ص): الفقهاء اُمناء الرُسُل...، (اصول کافی، ج 1، ص 46).
4- روایت حضرت رضا(ع): انّ الخلق لمّا وقفوا علی حدّ محدود...، (بحارالانوار، چاپ جدید، ج 6، ص 60).
5- توقیع مبارک حضرت ولی عصر(عج): واما الحوادث الواقعة فارجعوا فیها الی رواة حدیثنا فانّهم حجتی علیکم و انا حجة اللّه،(وسائل الشیعه، ج 18، ص 101، ح 8).
6- فرمایش امیرالمؤمنین (ع) به شریح: قد جلست مجلسا لایجلسه الاّ نبیّ او وصیّ نبیّ او شقیّ، (وسائل الشیعه، ج 18، ص 6، ح2)
- حدیث امام صادق(ع): اتقوا الحکومة فانّ الحکومة انّما هی للامام...، (وسائل الشیعه، ج 18، ص 7، ح 3).
8- مقبوله عمربن حنظله از حضرت صادق(ع): .. ینظران من کان منکم ممن قد روی حدیثنا و نظر فی حلالنا و حرامنا و عرفاحکامنا فلیرضوا به حکما فانّی قد جعلته علیکم حاکما...، (وسائل الشیعه، ج 18، ص 98)
- روایت ابی خدیجه از امام صادق(ع): ... وایاکم ان یخاصم بعضکم بعضا الی السلطان الجائر، (وسائل الشیعه، ج 18، ص 100،ح 6)
- حدیث امام صادق(ع) از رسول اللّه(ص): انّ العلماء ورثة الأنبیاء، (اصول کافی، ج 1، ص 34).
11- آیه کریمه: النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم، (احزاب، آیه 6).
12- روایت: منزلة الفقیه فی هذا الوقت کمنزلة الانبیاء من بنی اسرائیل، (بحارالانوار، ج 78، ص 346).
13- روایت رسول اکرم(ص): علماء امّتی کسایر انبیاء قبلی، (جامع الاخبار).
14- روایت: العلماء حکام علی الناس، (مستدرک وسائل الشیعه، باب 11 از ابواب صفات قاضی، ح 33).
15- روایت امام حسین(ع) از حضرت امیر(ع): مَجاری الامور والاحکام علی اَیدی العلماء باللّه الأُمناء علی حلاله و حرامه،(مستدرک وسائل الشیعه، باب 11 از ابواب صفات قاضی، ح 16)
- حدیث پیامبر اکرم(ص): السلطان ولی من لا ولی له، (سنن بیهقی، ج 7، ص 105).
17- احادیثی که در باب حدود آمده است و در آنها لفظ امام ذکر شده مانند: مَن اقرّ علی نفسه عند الامام... فعلی الامام اَن یقیم الحدّعلیه.
(وسائلالشیعه، باب 32 از ابواب مقدمات حدود، ح 1).
18- روایت امام باقر(ع): اذا شهد عندالامام شاهدان... اَمَر الامام(ع) بالافطار، (وسائل الشیعه، باب 6 از ابواب احکام ماه رمضان، ح1)
-
روایات متعددی در باب امر به معروف و نهی از منکر چرا که بعضی از مراتب
نهی از منکر جذب و جرح و... است و بدون حاکم اسلامیمنجر به هرج و مرج در
جامعه میشود و از طرفی هم میدانیم که این احکام در زمان غیبت تعطیل
نشدهاند.
البته روشن است که هر یک از این روایات توضیح
فراوانی دارند که میتوانید به کتابهای مفصل از جمله کتاب «شؤون و
اختیارات ولیفقیه» ترجمه مبحث ولایت فقیه از کتاب البیع امام خمینی(ره)
مراجعه کنید.
ب ) و اما دلیل عقلی:
احکام اسلامی - اعم از قوانین اقتصادی، سیاسی و حقوقی - تا روز قیامت باقی و
لازمالاجرا است و هیچ یک از احکام الهی نسخ نشده و از بین نرفته است. این
بقا و دوامِ همیشگیِ احکام، نظامی را ایجاب میکند که اعتبار و سیادت این
احکام را تضمین کرده، عهدهدار اجرایآنها شود؛ چرا که اجرای احکام الهی جز
از رهگذر برپایی حکومت اسلامی امکانپذیر نیست. در غیر این صورت جامعه
مسلما به سوی هرج و مرج رفته و اختلال و بینظمی بر همه امور آن مستولی
خواهد شد. از آن جایی که حفظ نظام جامعه از واجبات مورد تأکید شرایع الهی
استو بینظمی و هرج و مرج در امور مسلمانان امری نکوهیده و ناپسند میباشد،
روشن است که حفظ نظام و سدّ طریق اختلال، جز به استقرار حکومت اسلامی در
جامعه تحقق نمیپذیرد. ازاینرو هیچ تردیدی در لزوم اقامه حکومت باقی
نمیماند. علاوه بر آنچه گفتیم حفظ مرزهایکشور اسلامی از هجوم بیگانگان و
جلوگیری از تسلط تجاوزگران بر آن، عقلاً و شرعا واجب است، تحقق این امر نیز
جز به تشکیل حکومت اسلامی میسر نیست. آنچه برشمردیم، جزو بدیهیترین
نیازهای مسلمانان است و از حکمت به دور است که خالق مدبّر و حکیم، آن
نیازها رابه کلّی نادیده بگیرد و از ارایه راه حلی جهت رفع آنها غفلت کند.
آری، همان دلایلی که لزوم امامت پس از نبوت را اثبات میکند، عینا لزوم
حکومت در دوران غیبت حضرت ولی عصر(عج) را نیز ثابت مینماید؛ به ویژه پس از
این همه مدت که از غیبت آن بزرگوار میگذرد و شاید این دوران هزارها سال
دیگر نیز ادامه یابد. در این صورتآیا میتوان تصور کرد که آفریدگار حکیم،
امت اسلامی را به حال خود رها کرده و تکلیفی برای آنها معین نکرده باشد؟ و
آیا خردمندانهاست که بگوییم خداوند حکیم به هرج و مرج میان مسلمانان و
پریشانی احوال آنان رضایت داده است؟ و آیا چنین گمانی به شارع مقدس روا
استکه بگوییم حکمی قاطع جهت رفع نیازهای اساسی بندگان خدا تشریع نکرده است
تا حجت بر آنان تمام شده باشد؟ آری، لزوم حکومت به منظور بسط عدالت و تعلیم
و تربیت و حفظ نظام جامعه و رفع ظلم و حراست مرزهای کشور و جلوگیری از
تجاوز بیگانگان، از بدیهیترین اموراست؛ بیآن که بین زمان حضور و غیبت
امام و این کشور و آن کشور فرقی باشد. گفتنی است که قدر متیقن از اشخاص
برای تصدی منصب حکومت، فقیه عادل و آگاه به مسائل زمان خود است و تا چنین
شخصی هست نوبت به غیر عادل یا غیر فقیه نمیرسد.
در روایت فضل بن شاذان - که در کتاب علل الشرایع از امام رضا(ع) نقل شده - به همین دلیل عقلی اشاره شده است.
حضرت میفرماید: «اگر کسی بگوید که چرا خداوند اولی الامر برای مردم قرار
داده و آنان را به پیروی از ایشان امر فرموده است، پاسخ داده میشود که این
امر علل بسیار دارد از جمله این که خداوند حدود و قوانینی برای زندگی بشر
تعیین فرموده و به مردم فرمان داده استکه از آن حدود و قوانین تجاوز نکنند؛
چرا که برای آنان فساد و تباهی به ارمغان میآورد. اما اجرای این قوانین و
رعایت حدود شرعی تحقق نمیپذیرد مگر آن که خداوند زمامداری امین برای آنان
بگمارد تا آنان را از تعدی از حدود و ارتکاب محرمات باز دارد. در غیر این
صورت چهبسا افرادی باشند که از لذت و منفعت شخصی خود به بهای تباه شدن امور
دیگران صرف نظر نکنند. ازاینرو خداوند سرپرستی برای مردم تعیین فرموده
است تا ایشان را از فساد و تباهی باز دارد و احکام و قوانین اسلامی را
درمیان آنان اقامه کند.
دیگر آن که ما هیچ گروه یا ملتی را
نمییابیم که بدون زمامدار و سرپرست زندگی کرده و ادامه حیات داده باشد؛
زیرا اداره امور دینی و دنیوی آنان به زمامداری مدبّر نیازمند است و از
حکمت باری تعالی به دور است که آفریدگان خود را بدون رهبر و زمامدار رها
کند، حال آنکه خود به خوبی میداند که مردمان به ناچار باید حاکمی داشته
باشند که جامعه را قوام و پایداری بخشد و مردم را در نبرد با دشمنانشان
رهبری کند و اموال عمومی را میان آنان تقسیم کند و نماز جمعه و جماعات آنان
را برپا دارد و از ستم ستمگران نسبت به مظلومان جلوگیری نمایدو... گفتنی
است که مردم دارای آرا و افکار و تمایلات مختلفاند. پس اگر حضرت حق
زمامداری را که از رهآوردهای پیامبر پاسداری کند تعیین نمیفرمود، مردمان
فاسد و تباه میشدند. آیین و سنت و احکام خداوندی تغییر مییافت و ایمان
آنان متزلزل میشد و تمامی خلق به تباهی وضلالت میافتادند»، (بحارالانوار، چاپ جدید 110 جلدی، ج 6، ص 60).
برای مطالعه و تحقیق بیشتر ر.ک:
1- ولایت فقیه و جهاد اکبر امام خمینی
2- ولایت فقیه از دیدگاه فقها و مراجع علی عطایی
3- ولایت فقیه به زبان ساده شفیعی
4- ولایت فقیه جوادی آملی
5- حدود ولایت حاکم اسلامی احمد نراقی
6- حکومت الهی و ولایت و زعامت مصطفی آیت اللهی
7- ولایت فقیه و حاکمیت ملت طاهری خرمآبادی
8- ولایت فقیه شهید هاشمینژاد
9- مجله حوزه شماره 85 - 86 بحثی درباره ولایت فقیه، نجابت
10- ولایت فقیه یا حکومت اسلامی در عصر غیبت محمد یزدی
11- ولایت فقیه آیتاللّهمعرفت
[ بازدید : 259 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]